«سرباز نقاشِ ذوالفقار؛ از مزرعههای نصرتآباد تا سنگرهای نفتشهر»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ وقتی نام "رمضان" روی شناسنامهاش گذاشته شد، کسی نمیدانست این نوزادِ گنبدی، روزی با روزهی خون، حماسهی رمضان دیگری را در جبههها خواهد نوشت. اینک روایت مردی که با پوتینهای گلآلودش، قدمبهقدم تا شهادت پیش رفت...
تولد در سایهی مسجد
رمضان امامی در سال ۱۳۴۲ در خانوادهای مذهبی در گنبد کاووس متولد شد. از کودکی، صدای اذان مسجد محلهشان، ساعت زیستنش را تنظیم میکرد. پدرش که پیشنماز محل بود، به او آموخته بود: *«رمضان! یاور مظلوم بودن، از نماز اول وقت هم واجبتر است»*.
رمضان، فرزند یعقوبعلی، از همان هفت سالگی پس از مدرسه به مزرعه میرفت تا خرج خانواده را کمکی کند. معلمش میگفت: *«این بچه موقع نقاشی، همیشه مسجد رو میکشید!»* اما فقر باعث شد در کلاس دوم راهنمایی، مدادش را زمین بگذارد و برای نانآوری، بیل به دست بگیرد.
رمضان، فرزند یعقوبعلی، از همان هفت سالگی پس از مدرسه به مزرعه میرفت تا خرج خانواده را کمکی کند. معلمش میگفت: «این بچه موقع نقاشی، همیشه مسجد رو میکشید!»* اما فقر باعث شد در کلاس دوم راهنمایی، مدادش را زمین بگذارد و برای نانآوری، بیل به دست بگیرد.»
سربازی که "تخریب" را نقاشی میکرد
در عملیات نفتشهر، وقتی مینگذاری میکرد، همرزمانش میگفتند: *«رمضان انگار دارد خطهای نقاشیاش را روی زمین میکشد!»* تا اینکه در لقماندره، انفجار مین، پاها و چشمهایش را زخمی کرد. سه ماه در بیمارستان جنگید، اما وصیتش را با خون نوشته بود: *«پدرجان! به جای گریه، قرآن بخوان...»
شهید رمضان امامی گنبدی از همان کودکی به دلیل تربیت در خانوادهای متدین و بااخلاق، دارای ویژگیهای رفتاری ممتازی بود. ایشان همواره به مسائل معنوی و عبادی توجه ویژهای داشت و از فعالان همیشگی مسجد محل بود. در برخورد با والدین و بزرگترها نهایت ادب و احترام را رعایت میکرد، به گونهای که در تمام دوران زندگی حتی یک بار هم موجب ناراحتی آنها نشد.
در میان دوستان و همسالان به خوشاخلاقی و خیرخواهی شهرت داشت. با وجود مشکلات مالی خانواده، هیچگاه شکایتی نداشت و همواره با روحیهای بالا و متواضعانه به کمک والدین میشتافت. استعداد هنری به خصوص در زمینه نقاشی داشت و از این هنر در راه اهداف انقلاب و جنگ استفاده میکرد.
در محیط خدمت نیز به عنوان فردی متعهد، مسئولیتپذیر و فداکار شناخته میشد. همرزمانش از او به عنوان سربازی خستگیناپذیر یاد میکنند که در سختترین شرایط نیز روحیه خود را حفظ میکرد و دیگران را به استقامت دعوت میکرد.
شهید رمضان امامی گنبدی چهرهای به یادماندنی از یک جوان مؤمن و انقلابی بود که زندگی کوتاه اما پربارش سرشار از درسهای ناب اخلاقی و انسانی است. از همان کودکی، ایمان راسخ و ارادهی پولادینش در کنار اخلاق نیکو و رفتار محبتآمیز، او را به الگویی بیبدیل در خانواده و محله تبدیل کرده بود. حضور مستمر و پررنگش در مسجد و برنامههای مذهبی، گواه عمق اعتقادات و پایبندیاش به ارزشهای دینی بود.
استعداد هنری در خدمت ارزش ها
این شهید بزرگوار با وجود مشکلات معیشتی خانواده، هرگز لب به شکایت نگشود و با روحیهای قوی و مسئولیتپذیر، همواره یار و یاور والدینش بود. هنر نقاشیاش را نه برای خود که در خدمت آرمانهای انقلاب و دفاع مقدس قرار داد و با این کار نشان داد که چگونه میتوان استعدادها را در مسیر ارزشهای متعالی به کار گرفت. در طول ۲۴ ماه حضور مستمر در جبهه، با استقامتی مثالزدنی در سختترین شرایط جنگید و سرانجام پس از تحمل رنج و درد مجروحیت، با سربلندی به فیض عظیم شهادت نائل آمد. امروز زندگی پربرکت این شهید، چراغ راهی برای نسل جوان است و یادآور این حقیقت که میتوان در کوتاهترین عمرها، والاترین ارزشها را آفرید.
او در وصیتنامه اش نوشته است: «به خواهرم بگویید روسریاش را محکم ببندد... به برادرم بگویید اگر من نماندم، او پسرِ پدر و مادر باشد... و بدانید من از این رفتن، شیرینترین روزهای زندگیام را دارم...» امروز مزارش در زادگاهش، به زیارتگاه عاشقان تبدیل شده است. گویی همان نقاشیهای کودکیاش، حالا به تصویری از لالههای همیشهجاوید بدل گشتهاند...
سیمای نورانی یک هنرمند ارتشی
در سیمای نورانی این شهید بزرگوار، تبلور زیباترین فضایل اخلاقی و انسانی را میتوان دید. از همان کودکی، نگاه عمیق و روحیه لطیفش، نویدبخش آیندهای درخشان بود. ایشان با وجود سن کم، چنان مسئولیتپذیر و دلسوز بود که گویی سالها از عمرش گذشته است. محبت بیمنتهایش به والدین و احترام عمیقش به بزرگترها، زبانزد خاص و عام بود.
در میدان عمل، هنرمندی بود که قلمموی زندگیاش را به رنگ ایثار آغشته بود. نقاشیهایش نه بر بوم که بر صحنه واقعی زندگی ترسیم میشد. در مسجد محله، همیشه پیشگام بود و در عین حال، تواضع و سادگیاش مثال زدنی بود. در جبهههای نبرد، استقامتش چون کوه بود و مهربانیاش همچون نسیم.
این شهید عزیز به ما آموخت که ارزش آدمی به طول عمر نیست، به عمق وجود است. آموخت که میتوان در سادهترین شرایط، بزرگترین درسهای زندگی را آموخت. امروز خاطرهاش چون گنجی گرانبها در دل این سرزمین میدرخشد و راهش چراغ هدایت نسلهای آینده خواهد بود.
انتهای پیام/